ضرب المثل هایی که با حرف آ آغاز می شوند
ضرب المثل هایی که با حرف آ شروع می شوند
۱- آب از آب تکان نخوردن : کنایه از آرامش : بدون نگرانی
۲- آب از آسیاب افتادن :آرامشی برقرار شد- سرو صدا خاموش شد
۳- آب از سر گذشتن:امید نداشتن- به پایان آمدن امری
۴- آب آمد و تیمم باطل شد :اصل کار آمد وفرع بی مورد است
۵- آب توی دلش تکان نمی خورد :آرام وآهسته حرکت می کند
۶- آب خوش از گلو پایین نرفتن: راحتی نداشتن
۷- آب در کوزه ماتشنه لبان می گردیم : هدف ومقصود در نزدیکی ما قرار دارد اما به دنبال آن می گردیم.
۸- آب را از سرچشمه باید بست :جلوی ضرر وزیان را از مبدا باید گرفت.
۹- آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده است-وضع مالیش بهتر شده است.
۱۰- آبشان در یک جوی نمی رود :با هم توافق ندارند –بایکدیگر خوب نیستند.
۱۱- آب غوره گرفتن: گریه کردن – گریستن
۱۲- آب کش به کف گیر می گوید چقدر سوراخ داری: کسی که خود عیب بسیار دارد وبه اندک عیب دیگری ایراد و خرده می گیرد.
۱۳- آبم است وگاوم است نوبت آسیابم است: به مناسبت چندین کار دیک موقع داشتن
۱۴- آب نخوردن چشم:امیدی نداشتن
۱۵- آب تاب دادن :به موضوعی اهمیت زیادی دادن –اغراق کردن
۱۶- آب در دست داری نخور بیا:در آمدن فوق العاده عجله شتاب اشتن
۱۷- آبی از او گم نمی شود:امکان انجام دادن کار از او نیست-نباید به او امیدی داشت
۱۸- آبی که به زندگی نداد حسین چون گشت شهید بر مزارش
توجهی به کسی در زمان لزوم نکردن در غیر زمان به آن پرداختن_مانند (نوشداروی پس از مرگ سهراب)
۱۹- آتش چون بر افروخت بسوزد تر وخشک :در اثر حادثه گناهکار و بی گناه از بین بروند
۲۰- آتش زیر خاکستر:آرامش موقت-موذی
۲۱- آخر کار خود را کردن:به مقصو خود رسیدن-به هدف خود نائل آمدن
۲۲- آخوند شدن چه آسان وانسان شدن چه مشکل:سواد پیداکردن راحت است اما انسان شدن سخت است.
۲۳- آدم باید لقمه را به اندازه دهانش بگیرد:باید باتوجه به توانایی خود کاری انجام داد.
۲۴- آدم شاخ در می آورد:از شدت تعجب-حرفهای دروغ وغیر قابل قبول
۲۵- آدم گدا این همه دادا:آدمهای فقیر بیشتر ادا دارند-بیشتر عیب وایراد می گیرند
۲۶- آدم گرسنه سنگ را هم می خورد:به کسی می گویند که بهانه مطلوب بودن غذا را از خوردن آن امتنا می کند.
۲۷- آدم مفتخور خوش سلیقه می شود:کسی که چیزی را رایگان بدست می آورد بر آن ایراد می گیرد.
۲۸- آدم ناشی سرنا را از سر گشاد آن می زند:به کسی که اطلاع از انجام کاری را ندارد وبه نادرست انجام می دهد.
۲۹- آدم یکبار پایش تو چاله می افتد:از هر اتفاق وپیشامدی باید عبرت گرفت
۳۰- آدم یک دنده:ثابت محکم،بیشتر در جهت منفی
۳۱- آرزو را به گور بردن:به هدف ومقصود خود نرسیدن
۳۲- آزموده را آزمون خطاست:باکسی که قبل آشنا بودن ومعامله داشتن به حیث منفی
۳۳- آسمان به زمین نمی آید:اتفاق فوق العاده ای روی نخواهد داد.
۳۴- آسمان وریسمان را سر هم بافتن:دوچیز بی تناسب را به هم ارتباط دادن-نامربوط گفتن
۳۵- آش پز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک:دو یا چند نفر در انجام کاری دخالت داشته باشند کار پیش نمی رود
۳۶- آش دهن سوز نبودن:مورد مطلوب نبودن
۳۷- آش خوب باشد کاسه اش چوب باشد:اصل مهم است نه فع.
۳۸- آش کشک خالته بخوری باته نخوری پاته:در هر حال مجبور به انجام کار بودن.
۳۹- آش نخورده ودهن سوخته: کار ی انجام نداده ولی گناهکار شناخته شده
۴۰- آشو لاش کردن:صدمه وآسیب سختی دادن
۴۱- آشی برای کسی پختن:درد سری برای کسی بوجود آوردن.
۴۲- آفتاب لب بام است:مرگ او نزدیک است
۴۳- آفتابه لگن هفت دست وشام و ناهار هیچ:تشریفات زیاد ولی اهمیت کار کم
۴۴- آفاتب همیشه زیر ابر نمی ماند:حقیقت همیشه پنهان نیست-واقیعت روزی رو خواهدکرد
۴۵- آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد:کار خوبی برای کسی خواست انجام دهد اما برعکس شد.
۴۶- آن را که حساب پاک است از معامله چه باک است:کسی که نیست که پاکی داشته باشدترسی از حساب وکتاب ندارد.
۴۷- آنقدر بایست که زیر پایت سبز شود:انتظار کشیدن بدون نتیجه
۴۸- آن وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زمستانت نبود:از قبل باید فکر آینده بود
۴۹- آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن
۵۰- آه در بساط نداشتن:کاملاً بی چیز و فقیر بودن
۵۱- آهسته بیا آهسته برو گربه شاخت نزند:پنهان کردن مطلب-بی سر وصدا انجام دادن کاری
۵۲- اجاق پدر راروشن نگه داشتن:فرزند داشتن،که بیشتر منظور فرزند پسر داشتن است.
۵۳- اجاقش کور است:صاحب اولاد نمی شود
۱- آب از آب تکان نخوردن : کنایه از آرامش : بدون نگرانی
۲- آب از آسیاب افتادن :آرامشی برقرار شد- سرو صدا خاموش شد
۳- آب از سر گذشتن:امید نداشتن- به پایان آمدن امری
۴- آب آمد و تیمم باطل شد :اصل کار آمد وفرع بی مورد است
۵- آب توی دلش تکان نمی خورد :آرام وآهسته حرکت می کند
۶- آب خوش از گلو پایین نرفتن: راحتی نداشتن
۷- آب در کوزه ماتشنه لبان می گردیم : هدف ومقصود در نزدیکی ما قرار دارد اما به دنبال آن می گردیم.
۸- آب را از سرچشمه باید بست :جلوی ضرر وزیان را از مبدا باید گرفت.
۹- آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده است-وضع مالیش بهتر شده است.
۱۰- آبشان در یک جوی نمی رود :با هم توافق ندارند –بایکدیگر خوب نیستند.
۱۱- آب غوره گرفتن: گریه کردن – گریستن
۱۲- آب کش به کف گیر می گوید چقدر سوراخ داری: کسی که خود عیب بسیار دارد وبه اندک عیب دیگری ایراد و خرده می گیرد.
۱۳- آبم است وگاوم است نوبت آسیابم است: به مناسبت چندین کار دیک موقع داشتن
۱۴- آب نخوردن چشم:امیدی نداشتن
۱۵- آب تاب دادن :به موضوعی اهمیت زیادی دادن –اغراق کردن
۱۶- آب در دست داری نخور بیا:در آمدن فوق العاده عجله شتاب اشتن
۱۷- آبی از او گم نمی شود:امکان انجام دادن کار از او نیست-نباید به او امیدی داشت
۱۸- آبی که به زندگی نداد حسین چون گشت شهید بر مزارش
توجهی به کسی در زمان لزوم نکردن در غیر زمان به آن پرداختن_مانند (نوشداروی پس از مرگ سهراب)
۱۹- آتش چون بر افروخت بسوزد تر وخشک :در اثر حادثه گناهکار و بی گناه از بین بروند
۲۰- آتش زیر خاکستر:آرامش موقت-موذی
۲۱- آخر کار خود را کردن:به مقصو خود رسیدن-به هدف خود نائل آمدن
۲۲- آخوند شدن چه آسان وانسان شدن چه مشکل:سواد پیداکردن راحت است اما انسان شدن سخت است.
۲۳- آدم باید لقمه را به اندازه دهانش بگیرد:باید باتوجه به توانایی خود کاری انجام داد.
۲۴- آدم شاخ در می آورد:از شدت تعجب-حرفهای دروغ وغیر قابل قبول
۲۵- آدم گدا این همه دادا:آدمهای فقیر بیشتر ادا دارند-بیشتر عیب وایراد می گیرند
۲۶- آدم گرسنه سنگ را هم می خورد:به کسی می گویند که بهانه مطلوب بودن غذا را از خوردن آن امتنا می کند.
۲۷- آدم مفتخور خوش سلیقه می شود:کسی که چیزی را رایگان بدست می آورد بر آن ایراد می گیرد.
۲۸- آدم ناشی سرنا را از سر گشاد آن می زند:به کسی که اطلاع از انجام کاری را ندارد وبه نادرست انجام می دهد.
۲۹- آدم یکبار پایش تو چاله می افتد:از هر اتفاق وپیشامدی باید عبرت گرفت
۳۰- آدم یک دنده:ثابت محکم،بیشتر در جهت منفی
۳۱- آرزو را به گور بردن:به هدف ومقصود خود نرسیدن
۳۲- آزموده را آزمون خطاست:باکسی که قبل آشنا بودن ومعامله داشتن به حیث منفی
۳۳- آسمان به زمین نمی آید:اتفاق فوق العاده ای روی نخواهد داد.
۳۴- آسمان وریسمان را سر هم بافتن:دوچیز بی تناسب را به هم ارتباط دادن-نامربوط گفتن
۳۵- آش پز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک:دو یا چند نفر در انجام کاری دخالت داشته باشند کار پیش نمی رود
۳۶- آش دهن سوز نبودن:مورد مطلوب نبودن
۳۷- آش خوب باشد کاسه اش چوب باشد:اصل مهم است نه فع.
۳۸- آش کشک خالته بخوری باته نخوری پاته:در هر حال مجبور به انجام کار بودن.
۳۹- آش نخورده ودهن سوخته: کار ی انجام نداده ولی گناهکار شناخته شده
۴۰- آشو لاش کردن:صدمه وآسیب سختی دادن
۴۱- آشی برای کسی پختن:درد سری برای کسی بوجود آوردن.
۴۲- آفتاب لب بام است:مرگ او نزدیک است
۴۳- آفتابه لگن هفت دست وشام و ناهار هیچ:تشریفات زیاد ولی اهمیت کار کم
۴۴- آفاتب همیشه زیر ابر نمی ماند:حقیقت همیشه پنهان نیست-واقیعت روزی رو خواهدکرد
۴۵- آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد:کار خوبی برای کسی خواست انجام دهد اما برعکس شد.
۴۶- آن را که حساب پاک است از معامله چه باک است:کسی که نیست که پاکی داشته باشدترسی از حساب وکتاب ندارد.
۴۷- آنقدر بایست که زیر پایت سبز شود:انتظار کشیدن بدون نتیجه
۴۸- آن وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زمستانت نبود:از قبل باید فکر آینده بود
۴۹- آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن
۵۰- آه در بساط نداشتن:کاملاً بی چیز و فقیر بودن
۵۱- آهسته بیا آهسته برو گربه شاخت نزند:پنهان کردن مطلب-بی سر وصدا انجام دادن کاری
۵۲- اجاق پدر راروشن نگه داشتن:فرزند داشتن،که بیشتر منظور فرزند پسر داشتن است.
۵۳- اجاقش کور است:صاحب اولاد نمی شود
۱- آب از آب تکان نخوردن : کنایه از آرامش : بدون نگرانی
۲- آب از آسیاب افتادن :آرامشی برقرار شد- سرو صدا خاموش شد
۳- آب از سر گذشتن:امید نداشتن- به پایان آمدن امری
۴- آب آمد و تیمم باطل شد :اصل کار آمد وفرع بی مورد است
۵- آب توی دلش تکان نمی خورد :آرام وآهسته حرکت می کند
۶- آب خوش از گلو پایین نرفتن: راحتی نداشتن
۷- آب در کوزه ماتشنه لبان می گردیم : هدف ومقصود در نزدیکی ما قرار دارد اما به دنبال آن می گردیم.
۸- آب را از سرچشمه باید بست :جلوی ضرر وزیان را از مبدا باید گرفت.
۹- آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده است-وضع مالیش بهتر شده است.
۱۰- آبشان در یک جوی نمی رود :با هم توافق ندارند –بایکدیگر خوب نیستند.
۱۱- آب غوره گرفتن: گریه کردن – گریستن
۱۲- آب کش به کف گیر می گوید چقدر سوراخ داری: کسی که خود عیب بسیار دارد وبه اندک عیب دیگری ایراد و خرده می گیرد.
۱۳- آبم است وگاوم است نوبت آسیابم است: به مناسبت چندین کار دیک موقع داشتن
۱۴- آب نخوردن چشم:امیدی نداشتن
۱۵- آب تاب دادن :به موضوعی اهمیت زیادی دادن –اغراق کردن
۱۶- آب در دست داری نخور بیا:در آمدن فوق العاده عجله شتاب اشتن
۱۷- آبی از او گم نمی شود:امکان انجام دادن کار از او نیست-نباید به او امیدی داشت
۱۸- آبی که به زندگی نداد حسین چون گشت شهید بر مزارش
توجهی به کسی در زمان لزوم نکردن در غیر زمان به آن پرداختن_مانند (نوشداروی پس از مرگ سهراب)
۱۹- آتش چون بر افروخت بسوزد تر وخشک :در اثر حادثه گناهکار و بی گناه از بین بروند
۲۰- آتش زیر خاکستر:آرامش موقت-موذی
۲۱- آخر کار خود را کردن:به مقصو خود رسیدن-به هدف خود نائل آمدن
۲۲- آخوند شدن چه آسان وانسان شدن چه مشکل:سواد پیداکردن راحت است اما انسان شدن سخت است.
۲۳- آدم باید لقمه را به اندازه دهانش بگیرد:باید باتوجه به توانایی خود کاری انجام داد.
۲۴- آدم شاخ در می آورد:از شدت تعجب-حرفهای دروغ وغیر قابل قبول
۲۵- آدم گدا این همه دادا:آدمهای فقیر بیشتر ادا دارند-بیشتر عیب وایراد می گیرند
۲۶- آدم گرسنه سنگ را هم می خورد:به کسی می گویند که بهانه مطلوب بودن غذا را از خوردن آن امتنا می کند.
۲۷- آدم مفتخور خوش سلیقه می شود:کسی که چیزی را رایگان بدست می آورد بر آن ایراد می گیرد.
۲۸- آدم ناشی سرنا را از سر گشاد آن می زند:به کسی که اطلاع از انجام کاری را ندارد وبه نادرست انجام می دهد.
۲۹- آدم یکبار پایش تو چاله می افتد:از هر اتفاق وپیشامدی باید عبرت گرفت
۳۰- آدم یک دنده:ثابت محکم،بیشتر در جهت منفی
۳۱- آرزو را به گور بردن:به هدف ومقصود خود نرسیدن
۳۲- آزموده را آزمون خطاست:باکسی که قبل آشنا بودن ومعامله داشتن به حیث منفی
۳۳- آسمان به زمین نمی آید:اتفاق فوق العاده ای روی نخواهد داد.
۳۴- آسمان وریسمان را سر هم بافتن:دوچیز بی تناسب را به هم ارتباط دادن-نامربوط گفتن
۳۵- آش پز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک:دو یا چند نفر در انجام کاری دخالت داشته باشند کار پیش نمی رود
۳۶- آش دهن سوز نبودن:مورد مطلوب نبودن
۳۷- آش خوب باشد کاسه اش چوب باشد:اصل مهم است نه فع.
۳۸- آش کشک خالته بخوری باته نخوری پاته:در هر حال مجبور به انجام کار بودن.
۳۹- آش نخورده ودهن سوخته: کار ی انجام نداده ولی گناهکار شناخته شده
۴۰- آشو لاش کردن:صدمه وآسیب سختی دادن
۴۱- آشی برای کسی پختن:درد سری برای کسی بوجود آوردن.
۴۲- آفتاب لب بام است:مرگ او نزدیک است
۴۳- آفتابه لگن هفت دست وشام و ناهار هیچ:تشریفات زیاد ولی اهمیت کار کم
۴۴- آفاتب همیشه زیر ابر نمی ماند:حقیقت همیشه پنهان نیست-واقیعت روزی رو خواهدکرد
۴۵- آمد زیر ابرویش را بگیرد چشمش را کور کرد:کار خوبی برای کسی خواست انجام دهد اما برعکس شد.
۴۶- آن را که حساب پاک است از معامله چه باک است:کسی که نیست که پاکی داشته باشدترسی از حساب وکتاب ندارد.
۴۷- آنقدر بایست که زیر پایت سبز شود:انتظار کشیدن بدون نتیجه
۴۸- آن وقت که جیک جیک مستانت بود یاد زمستانت نبود:از قبل باید فکر آینده بود
۴۹- آویزه گوش کردن:پندی را فراگرفتن را بکار بستن
۵۰- آه در بساط نداشتن:کاملاً بی چیز و فقیر بودن
۵۱- آهسته بیا آهسته برو گربه شاخت نزند:پنهان کردن مطلب-بی سر وصدا انجام دادن کاری
52- آب در هاون کوبیدن : کاربیهوده انجام دادن .
53- آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته : این کار را باید انجام دهی چه دلت بخواد چه دلت نخواد.
54- آش دهانسوزی نیست : بسیار مطلوب و محبوب نیست.
55- آتیش بیار معرکه: بهم زنی می کند .
56- آتیش زده به مالش : هر چی داشته بخشیده .
57- آب از دستش نمی چکد : خیرش به کسی نمی رسد .
58- آفتاب عمرش لب بومه : چیزی بمرگش نمانده .
59- آسمون همه جاش یه رنگه: هر جا که باشی وضع همینه .
60- از این ستون به آن ستون فرجی است : گذشت زمان ممکن است برای حل مشکل تو مؤثر واقع شود.
61- آب ازآهن جدا کردن: کار د شواری را انجام دادن .
62- آب ازدریا بخشیدن : از مال دیگران بخشیدن و منت نهادن
63- آب برو ، نان برو تو هم به دنبالش برو: جمله ی توهین آمیزی است.
64- اسب تازی گر ضعیف بود همچنان از طویله ی خربه انتقاد از بی اهمیت ها
65- آن راکه حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است :کسی که کارش در ست است از حساب و کتاب ترسی ندارد.
66 - آنروز که آواز بود فکر زمستانت هم بود: به فکر آینده نبودن
67 - آب دریا به دهن سگ نجس نمی شود : پشت دیگران ازکسی بدگویی کردن.
صلوات خاصه حضرت امام رضا (ع)